جدول جو
جدول جو

معنی هپی تک - جستجوی لغت در جدول جو

هپی تک
گم، ناپیدار
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیتک
تصویر پیتک
بید، حشره ای ریز با بال های باریک که نوزاد آن پارچه های پشمی را می خورد و ضایع می کند، سوس، سوسه، پت، بیب، بیو
فرهنگ فارسی عمید
دیزی کوچک، دیزی، تیره (در تداول مردم قزوین)، آبگوشت
پیچّی، (در تداول مردم قزوین)، لقمه، پیته
لغت نامه دهخدا
(تَ)
پنجۀ دزدیده. خمسۀ مسترقه در تداول مردم مازندران. پنج روز اضافه بر دوازده ماه سی روزۀ سال که به آخر آبانماه افزوده میشد
لغت نامه دهخدا
(تَ)
کرمی است که جامه های پشمی را بخورد و ضایع کند. (برهان) (جهانگیری). پیت. بید. پیو. کرم پشم خوار
لغت نامه دهخدا
(تَ)
پیسه. در پهلوی بمعنی نقش و نگار بسته و زینت شده و در فارسی بمعنی پیسه و ابلق و دورنگ سپید و سیاه. (فرهنگ ایران باستان ج 1 ص 113). رجوع به پیسه شود
لغت نامه دهخدا
نام زنی غیبگوی در معبد دلف، رجوع به پی تیا و ایران باستان ج 1 ص 272 و 665 و 667 و 749 و 781 و ج 2 ص 1214 و 1226 و 1227 شود)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیتک
تصویر پیتک
کرمی است که جامه های پشمی را بخورد و تباه کند پیت بید
فرهنگ لغت هوشیار
دو یا چند کس که با هم در دو (دویدن) همراهی کنند: ... با کسان که کفاء ت ایشان ندارد خود را هم تگ و هم عنان سازد، رفیق راه همراه: ما و مجنون بره بادیه هم تگ (هم تگ) بودیم قدمی چند ز همراهی ما دور افتاد. (شریف)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم تک
تصویر هم تک
((~. تَ))
رفیق، همراه
فرهنگ فارسی معین
دنباله رو، تعقیب کننده
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی در نزدیکی لرگان نوشهر، پرتگاه
فرهنگ گویش مازندرانی
درگیری، درگیر شدن، کینه جویی، به هم خوردن هوا
فرهنگ گویش مازندرانی
پیش تر جلوتر
فرهنگ گویش مازندرانی
کنار، عقب تر
فرهنگ گویش مازندرانی
درپوش یا درزگیر پارچه ای، پیوسته، پیاپی، پشت هم
فرهنگ گویش مازندرانی
مخفی، گم و ناپیدا
فرهنگ گویش مازندرانی
طفیلی، فضول
فرهنگ گویش مازندرانی
دهان پهن، بزرگ دهان
فرهنگ گویش مازندرانی
کدوی خشکیده
فرهنگ گویش مازندرانی
اچار، کلید قفل
فرهنگ گویش مازندرانی
نوک تیغ
فرهنگ گویش مازندرانی
پونه
فرهنگ گویش مازندرانی
با احتیاط و بی سر و صدا روی پنجه راه رفتن، مه غلیظ که باعث.، خمسه مستسرقه، پنج روز آخر سال که درگاه شمار سنتی به تعداد
فرهنگ گویش مازندرانی